مطالبات مردمي از مطبوعات اروميه
تاریخ انتشار :شنبه ۹ اردیبهشت ۹۱.::. ساعت : ۳:۵۸ ق.ظ
447 بازدید

نيم نگاهي به مطبوعات اروميه
علي رزم آراي/ارازاذبایجان: ابتدا ًاشاره داده ميشود که منظوراز مطبوعات در متن اين نوشتار فقط مطبوعات نوشتاري نبوده و درنوع خود همه رسانههايي که به نوعي اهالي شهراروميه را مخاطب هدف خود ميدانند، است. همچنين گستره موضوعي اين نوشتارحول وحوش رسانههايي ميگردد که بيشتر به مطبوعات اروميه شهرت دارند تا نمايندگان رسانهاي مرکز استان در سطح کشور!
گروه فرهنگي: ابتدا ًاشاره داده ميشود که منظوراز مطبوعات در متن اين نوشتار فقط مطبوعات نوشتاري نبوده و درنوع خود همه رسانههايي که به نوعي اهالي شهراروميه را مخاطب هدف خود ميدانند، است. همچنين گستره موضوعي اين نوشتارحول وحوش رسانههايي ميگردد که بيشتر به مطبوعات اروميه شهرت دارند تا نمايندگان رسانهاي مرکز استان در سطح کشور!
ما را بيشتر به مفهوم جمله تقليل فرهنگ تا حد تبليغ و مشغوليت نزديک ميکند. البته هستند استثناهايي که سعي در خروج از اين بن بست تبليغي و تفريحي دارند. رنگ و ظاهري متفاوت و طرزنگاهي جديد!
يکي ازمعضلات هميشگي مطبوعات اروميه تيتروعنوان روزآنهاست. البته مطبوعات اروميه جزء استثناي آرازآذربايجان، خيزشي به زحمت هفتگي دارند و درمورد خبرگزاريها خيزشي در حد اثبات بودنشان!
به راستي خروجي مطبوعات هفتگي وروزانه وحتي خبرگزاريهاي اروميه در سطح مطالبات مردمي و در گستره شهر اروميه و استان داراي چه کيفيتي است؟
اصولا ًمطبوعات اروميه در صدر سياست گزاريهاي خود چه سهمي را براي مخاطب بومي ومحلي خود که همانا بزرگ_ترين جامعه مستقيم جمعيتي و فرهنگي در برخورد با اين مطبوعات هستند، قائل شدهاند؟
آيا مدار مطبوعات اروميه بر گرد مطالبات مردمي و بومي محل انتشار خود مي گردد؟
بازهم تکرارميشود که قصد ناديده گرفتن استثناهاي جشنوارهاي و فردي نيست. مطبوعاتي که توان پرورش نخبه خاص خود را دارد و در قالب جشنوارههاي کشوري و منطقهاي به داشتن_شان افتخارميکند چرا در حرفه تخصصي خود درمانده وآبي از اين چشمه براي مردمان واهالي شهر و احيانا ً استان شان نمي جوشد؟
مطبوعات اروميه در کجاي تغيير و تاثيرپذيري جمعي مردم شهراروميه قرار گرفتهاند؟ آيا سفير ارتقاي اين بزرگ شهر و استان عجيب و غريب آن هستند و يا فقط جاي خالي يک نهاد خبري را در جغرافياي اين منطقه اشغال مي کنند؟
درياچه اين استان عجيب وغريب به کوير پيوستن را تجربه ميکند و اهالي مرکزنشين آن خبراين کوير شدگي را از مطبوعاتش ميگيرند نه خيزشي براي دريا شدن آن.
مطالبات مردمي فقط گزارش وخبر نيست از حال خراب اين پروژه و معطلي آن امور، که ايستادن است تا روشن شدن همه زواياي
حقيقت و شدن آنچه که بايد بشود. خبررساني و به اطلاع عموم رساندن فقط الف اين الفباست نه بيشتر. کفه اين ترازو اصلا ًهم اندازه نيست. مطبوعات اروميه کم فروشي ميکنند.
مطبوعات رسالت اطلاع رساني دارند وعصر حاضرهم عصر ارتباطات است و مطبوعات رکن چهار دمکراسي هستند، مطبوعات بزرگ
ترين عامل و وسيله همانديشي هستند والي آخر. اين جملات قصار خوب و زيبا هستند اما چهره زشت حقيقتي که در فاصله مطبوعات اروميه با همين جملات زيبا و قشنگ در ارتباط با مطالبات مردمي آن نمايان است، گوياتراست. مطبوعات اگر چهره اهالي و صورت منطقه خود را منعکس نکنند و فقط آيينه باشند که مديريت بالا دستي خود را در آن بيارايند و ديگران را براي ديدن منظره خود دعوت کنند، بيشتر دست به انکار خود زده تا اثبات موجوديت خود؟!
مطبوعات اطلاع ميدهند اما اطلاع بدون پيگيري يعني دکور! اطلاع بدون حاصل يعني باش تا اموراتت بگذرد! بله مديريت بالا دستي حق دارد و بل وظيفه دارد مردم را از اموراتي که انجام شده مطلع سازد و از برنامههاي آتي سخن بگويند اما مطبوعات هم وظيفه دارند که صورت واقعي اين امورات را در همه حال به مديريت بالادستي و مردم منطقه انعکاس دهند.
مديريت بالا دستي خود خواهان پيگيري است. خود خواهان طرح موضوعات است. زمينههايي را هم براي طرح عميقتروعميقتر موضوعات فراهم ميکند. نشست خبري
گزارش و…
اما مطبوعات وظيفه دارد تلنگر بزند و هشدار بدهد، مچ گيري بکند و خلف وعده را يادآوري کند. نه گذر و عبور که بله با يک مصاحبه زورکي و خبر تشريفاتي ماجرا حل شد! مردم اروميه و اهالي استان چگونه بايد مطالبات فرهنگي،عمراني،اجتماعي، اقتصادي و… محل زندگي وجريان يافت زندگي خود را پيگيرشوند وبخواهند؟ درستتراينکه به چه وسيله روحيه اين خواستن درآنان تقويت شود تا خود سکان مطبوعات منطقه را به دست بگيرند، آن را شکل بدهند، مسير بدهند واز اين طريق پل تحقق اين مطالبات نسبت به مديريت بالا دستي زده شود؟
حال ببينيم مطالبات مردم شهر اروميه از چه دست هستند.
مطالبات فرهنگي و ديني: شهر اروميه فرا از مرزي بودن آن و در کل، استان آذربايجان غربي وهمچنين تنوع فرهنگي ومذهبي بيشتر آسيب را درروابط جمعي خود ميبيبند.
پوچي رفتارجوانان و کسالت فرهنگي اين قشر از زمره معضلات فرهنگي اين منطقه است. فقر فضاهاي فرهنگي، معطل ماندن ظرفيتهاي فرهنگي موجود، رکود فعاليتهاي فرهنگي به شکل خاص و جمعي، مصرفي و زينتي شدن مظاهر هنري و فرهنگي و…از مصاديق آن هستند.
اروميه تنوع فرهنگي پويا در عرصه اجتماعات ندارد. طرح موضوعات و عناوين ديني و فرهنگي با غنا و عمق لازم در مطبوعات اروميه به چشم نمي خورد.
برگزاري جشنوارهها و همايشها و… که بدنه اصلي اجتماع و اهالي مردم شهر را به خود مبتلا نميکند و عامل حرکتي نيستند نميتواند مدعي جريان فرهنگي در اين شهر و استان باشد. ظرفيت فرهنگي مساجد و کانونهاي تابعه معطل مانده و حرکتي ديده نميشود.
فعاليتهاي روتين درعرصههاي خصوصي و عمومي از آموزشگاهها تا نهادهاي دخيل در اين امور نيز در اين زمرهاند.
مطالبات اقتصادي و صنعتي: پيگيري سهم استان و شهر اروميه در صنعت و اقتصاد کلان کشور و ارتقاء آن به سطح مطلوب، خصوصا ً در سالي که مقام معظم رهبري آن را به نام حمايت از کار و توليد ايراني نام گذاري کردهاند.
ايجاد زمينههاي مساعد براي سرمايه گذاري و کشف پتانسيلهاي جديد مربوط به آن. ايجاد روحيه پرسش و پيگيري از نمايندگان مجلس که سکان اصلي کسب اين سهم و حقوق در اين عرصهها هستند.
مطالبات عمراني: چاره جويي براي معضل ترافيک و تبعات حاصله ازآن در گذر زمان هدايت و طراحي شهرسازي به روز و باقاعده و متکي به نيازهاي شهري و فضاهاي مربوطه.
براي مثال شهراروميه با شلوغي مضاعف جمعيتي در خيابانها و تقاطعهاي خود مواجهه است اما دريغ از يک پل عابرگذر که عبور و مرور جمعيت را در اين نقاط تسهيل کرده و نظم دهد.
سامانه حمل و نقل شهري اروميه( وسايط حمل و نقل عمومي از اتوبوس تا تاکسي و..) دچار تشويش کيفي و کمي است ،ارتقاي اين سامانه به حد مطللوب و کنترل دائمي آن.
مطالبات ورزشي: استان آذربايجان غربي و مرکز آن اروميه به عنوان قطب واليبال کشور شناخته ميشود.
در ديگر عرصههاي ورزشي نيز جوانان اين استان و مرکز آن حرفهاي زيادي براي گفتن دارند.
با وجود ساختارهاي مناسب و حتي وجود فضاهاي مناسب ورزشي متأسفانه پويايي لازم براي کسب سهم از فعاليتهاي کلان عرصه ورزش در کشور خبري نيست.
مطالبات زيست محيطي و کشاورزي : استان آذربايجان به عنوان دومين استان پرآب کشورمطرح است و با دارا بودن 80 درصد اراضي حاصلخيز با قابليت کشت و زرع کامل يکي ازقطبهاي مهم کشاورزي کشوراست.
همچنين طبيعت بکر و زيباي کوهستاني آن به عنوان يکي از قطبهاي مساعد گردشگري قابل طرح و برنامه ريزياست.
درياچه اروميه به عنوان يک پارک زيست محيطي منحصر به فرد و محافظت شده با گونههاي خاص گياهي و جانوري وارد گود نابودي شده است و… اين موارد از مهمترين مطالبات در اين حوزهها است.
مطالباتي ازاين دست شايد درديد اول با ظاهر تکراري خود که حاصل برخورد غيراصولي با آنها درعرصه مطبوعات اروميه واستان است طرح شده تصور شود. اما با توجه به موارد گفته شده دراين نوشتار طرح اين موارد به عنوان مطالبه وايجاد روحيه پيگيري و پيجويي براي تحقيق و مطالعه در عمق آنها و به ثمر نشستن جلوههاي مختلف اين مطالبات رويکردي نو و ديد کلان
در عرصه مطبوعات شهر اروميه واستان را ميطلبد.
مديريت استاني و کشوري نيز با تکاپوهاي مختلف هم پايي خود را در تحقق اين مطالبات نشان دادهاند.
آخرين آن سفر دستيار ويژه رييس جمهوري به استان بوده است. سخن آخر اينکه فرهنگ را در حد مشغوليت و تبليغات تنزل ندهيم. مطبوعات پالايشگاه فرهنگي يک جامعه هستند.
فرهنگ تشخيص ضرورتهاي زماني و مکاني براي اهالي جامعه وايستادگي در برابر پيشامدها وهمچنين ايجاد زمينه تلاش براي احقاق حق اهالي، هدف اصلي و نهايي مطبوعات است و اطلاعرساني الف اين الفبا.
ما را بيشتر به مفهوم جمله تقليل فرهنگ تا حد تبليغ و مشغوليت نزديک ميکند. البته هستند استثناهايي که سعي در خروج از اين بن بست تبليغي و تفريحي دارند. رنگ و ظاهري متفاوت و طرزنگاهي جديد!
يکي ازمعضلات هميشگي مطبوعات اروميه تيتروعنوان روزآنهاست. البته مطبوعات اروميه جزء استثناي آرازآذربايجان، خيزشي به زحمت هفتگي دارند و درمورد خبرگزاريها خيزشي در حد اثبات بودنشان!
به راستي خروجي مطبوعات هفتگي وروزانه وحتي خبرگزاريهاي اروميه در سطح مطالبات مردمي و در گستره شهر اروميه و استان داراي چه کيفيتي است؟
اصولا ًمطبوعات اروميه در صدر سياست گزاريهاي خود چه سهمي را براي مخاطب بومي ومحلي خود که همانا بزرگ_ترين جامعه مستقيم جمعيتي و فرهنگي در برخورد با اين مطبوعات هستند، قائل شدهاند؟
آيا مدار مطبوعات اروميه بر گرد مطالبات مردمي و بومي محل انتشار خود مي گردد؟
بازهم تکرارميشود که قصد ناديده گرفتن استثناهاي جشنوارهاي و فردي نيست. مطبوعاتي که توان پرورش نخبه خاص خود را دارد و در قالب جشنوارههاي کشوري و منطقهاي به داشتن_شان افتخارميکند چرا در حرفه تخصصي خود درمانده وآبي از اين چشمه براي مردمان واهالي شهر و احيانا ً استان شان نمي جوشد؟
مطبوعات اروميه در کجاي تغيير و تاثيرپذيري جمعي مردم شهراروميه قرار گرفتهاند؟ آيا سفير ارتقاي اين بزرگ شهر و استان عجيب و غريب آن هستند و يا فقط جاي خالي يک نهاد خبري را در جغرافياي اين منطقه اشغال مي کنند؟
درياچه اين استان عجيب وغريب به کوير پيوستن را تجربه ميکند و اهالي مرکزنشين آن خبراين کوير شدگي را از مطبوعاتش ميگيرند نه خيزشي براي دريا شدن آن.
مطالبات مردمي فقط گزارش وخبر نيست از حال خراب اين پروژه و معطلي آن امور، که ايستادن است تا روشن شدن همه زواياي
حقيقت و شدن آنچه که بايد بشود. خبررساني و به اطلاع عموم رساندن فقط الف اين الفباست نه بيشتر. کفه اين ترازو اصلا ًهم اندازه نيست. مطبوعات اروميه کم فروشي ميکنند.
مطبوعات رسالت اطلاع رساني دارند وعصر حاضرهم عصر ارتباطات است و مطبوعات رکن چهار دمکراسي هستند، مطبوعات بزرگ
ترين عامل و وسيله همانديشي هستند والي آخر. اين جملات قصار خوب و زيبا هستند اما چهره زشت حقيقتي که در فاصله مطبوعات اروميه با همين جملات زيبا و قشنگ در ارتباط با مطالبات مردمي آن نمايان است، گوياتراست. مطبوعات اگر چهره اهالي و صورت منطقه خود را منعکس نکنند و فقط آيينه باشند که مديريت بالا دستي خود را در آن بيارايند و ديگران را براي ديدن منظره خود دعوت کنند، بيشتر دست به انکار خود زده تا اثبات موجوديت خود؟!
مطبوعات اطلاع ميدهند اما اطلاع بدون پيگيري يعني دکور! اطلاع بدون حاصل يعني باش تا اموراتت بگذرد! بله مديريت بالا دستي حق دارد و بل وظيفه دارد مردم را از اموراتي که انجام شده مطلع سازد و از برنامههاي آتي سخن بگويند اما مطبوعات هم وظيفه دارند که صورت واقعي اين امورات را در همه حال به مديريت بالادستي و مردم منطقه انعکاس دهند.
مديريت بالا دستي خود خواهان پيگيري است. خود خواهان طرح موضوعات است. زمينههايي را هم براي طرح عميقتروعميقتر موضوعات فراهم ميکند. نشست خبري
گزارش و…
اما مطبوعات وظيفه دارد تلنگر بزند و هشدار بدهد، مچ گيري بکند و خلف وعده را يادآوري کند. نه گذر و عبور که بله با يک مصاحبه زورکي و خبر تشريفاتي ماجرا حل شد! مردم اروميه و اهالي استان چگونه بايد مطالبات فرهنگي،عمراني،اجتماعي، اقتصادي و… محل زندگي وجريان يافت زندگي خود را پيگيرشوند وبخواهند؟ درستتراينکه به چه وسيله روحيه اين خواستن درآنان تقويت شود تا خود سکان مطبوعات منطقه را به دست بگيرند، آن را شکل بدهند، مسير بدهند واز اين طريق پل تحقق اين مطالبات نسبت به مديريت بالا دستي زده شود؟
حال ببينيم مطالبات مردم شهر اروميه از چه دست هستند.
مطالبات فرهنگي و ديني: شهر اروميه فرا از مرزي بودن آن و در کل، استان آذربايجان غربي وهمچنين تنوع فرهنگي ومذهبي بيشتر آسيب را درروابط جمعي خود ميبيبند.
پوچي رفتارجوانان و کسالت فرهنگي اين قشر از زمره معضلات فرهنگي اين منطقه است. فقر فضاهاي فرهنگي، معطل ماندن ظرفيتهاي فرهنگي موجود، رکود فعاليتهاي فرهنگي به شکل خاص و جمعي، مصرفي و زينتي شدن مظاهر هنري و فرهنگي و…از مصاديق آن هستند.
اروميه تنوع فرهنگي پويا در عرصه اجتماعات ندارد. طرح موضوعات و عناوين ديني و فرهنگي با غنا و عمق لازم در مطبوعات اروميه به چشم نمي خورد.
برگزاري جشنوارهها و همايشها و… که بدنه اصلي اجتماع و اهالي مردم شهر را به خود مبتلا نميکند و عامل حرکتي نيستند نميتواند مدعي جريان فرهنگي در اين شهر و استان باشد. ظرفيت فرهنگي مساجد و کانونهاي تابعه معطل مانده و حرکتي ديده نميشود.
فعاليتهاي روتين درعرصههاي خصوصي و عمومي از آموزشگاهها تا نهادهاي دخيل در اين امور نيز در اين زمرهاند.
مطالبات اقتصادي و صنعتي: پيگيري سهم استان و شهر اروميه در صنعت و اقتصاد کلان کشور و ارتقاء آن به سطح مطلوب، خصوصا ً در سالي که مقام معظم رهبري آن را به نام حمايت از کار و توليد ايراني نام گذاري کردهاند.
ايجاد زمينههاي مساعد براي سرمايه گذاري و کشف پتانسيلهاي جديد مربوط به آن. ايجاد روحيه پرسش و پيگيري از نمايندگان مجلس که سکان اصلي کسب اين سهم و حقوق در اين عرصهها هستند.
مطالبات عمراني: چاره جويي براي معضل ترافيک و تبعات حاصله ازآن در گذر زمان هدايت و طراحي شهرسازي به روز و باقاعده و متکي به نيازهاي شهري و فضاهاي مربوطه.
براي مثال شهراروميه با شلوغي مضاعف جمعيتي در خيابانها و تقاطعهاي خود مواجهه است اما دريغ از يک پل عابرگذر که عبور و مرور جمعيت را در اين نقاط تسهيل کرده و نظم دهد.
سامانه حمل و نقل شهري اروميه( وسايط حمل و نقل عمومي از اتوبوس تا تاکسي و..) دچار تشويش کيفي و کمي است ،ارتقاي اين سامانه به حد مطللوب و کنترل دائمي آن.
مطالبات ورزشي: استان آذربايجان غربي و مرکز آن اروميه به عنوان قطب واليبال کشور شناخته ميشود.
در ديگر عرصههاي ورزشي نيز جوانان اين استان و مرکز آن حرفهاي زيادي براي گفتن دارند.
با وجود ساختارهاي مناسب و حتي وجود فضاهاي مناسب ورزشي متأسفانه پويايي لازم براي کسب سهم از فعاليتهاي کلان عرصه ورزش در کشور خبري نيست.
مطالبات زيست محيطي و کشاورزي : استان آذربايجان به عنوان دومين استان پرآب کشورمطرح است و با دارا بودن 80 درصد اراضي حاصلخيز با قابليت کشت و زرع کامل يکي ازقطبهاي مهم کشاورزي کشوراست.
همچنين طبيعت بکر و زيباي کوهستاني آن به عنوان يکي از قطبهاي مساعد گردشگري قابل طرح و برنامه ريزياست.
درياچه اروميه به عنوان يک پارک زيست محيطي منحصر به فرد و محافظت شده با گونههاي خاص گياهي و جانوري وارد گود نابودي شده است و… اين موارد از مهمترين مطالبات در اين حوزهها است.
مطالباتي ازاين دست شايد درديد اول با ظاهر تکراري خود که حاصل برخورد غيراصولي با آنها درعرصه مطبوعات اروميه واستان است طرح شده تصور شود. اما با توجه به موارد گفته شده دراين نوشتار طرح اين موارد به عنوان مطالبه وايجاد روحيه پيگيري و پيجويي براي تحقيق و مطالعه در عمق آنها و به ثمر نشستن جلوههاي مختلف اين مطالبات رويکردي نو و ديد کلان
در عرصه مطبوعات شهر اروميه واستان را ميطلبد.
مديريت استاني و کشوري نيز با تکاپوهاي مختلف هم پايي خود را در تحقق اين مطالبات نشان دادهاند.
آخرين آن سفر دستيار ويژه رييس جمهوري به استان بوده است. سخن آخر اينکه فرهنگ را در حد مشغوليت و تبليغات تنزل ندهيم. مطبوعات پالايشگاه فرهنگي يک جامعه هستند.
فرهنگ تشخيص ضرورتهاي زماني و مکاني براي اهالي جامعه وايستادگي در برابر پيشامدها وهمچنين ايجاد زمينه تلاش براي احقاق حق اهالي، هدف اصلي و نهايي مطبوعات است و اطلاعرساني الف اين الفبا.
کدخبر : 3302